تازهترین حرفهای فریبرز عربنیا درباره بازگشت به سینما
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۵۴۴۴۷۵
ایران اکونومیست-فریبرز عربنیا که چند سالی است در خارج از کشور زندگی میکند از قصد خود برای بازگشت به ایران و از سرگیری مسیر کاری خود در سینما خبر داده است.
کمتر از یک دهه است که بازیگر فیلمهای «سلطان»، «ضیافت»، «شوکران» و «چ» به خارج از کشور مهاجرت کرده و از سینما دور شده بود. در مقطعی که قصد رفتن داشت شایعاتی مبنی بر خداحافظی او از سینما هم مطرح شد ولی خودش دلیل این دوری از سینمای ایران را تحصیل پسرش در کشوری دیگر و همراهی با او عنوان کرد و حالا اعلام کرده است که با تغییر شرایط و مستقل شدن فرزندش که وقت بیشتری را برای تمرکز بر کارش فراهم کرده قصد دارد به ایران و سینما برگردد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عربنیا در ویدیویی که در صفحه شخصی خود در اینستاگرام منتشر کرده گفته است: میخواهم فعالیتهای سینمایی خود را شروع کنم و شاید تابستان سال آینده به ایران سفر کنم. البته هیچ کدام از فیلمنامههایی را که به من پیشنهاد شده بودند ، دوست نداشتم ولی امیدوارم اگر شرایط از نظرم پاندمی و اجتماعی همواره باشد بعد از هفت، هشت سال دوری برگردم و کارهایم را در سینما که عشق اول و آخر من است، از سر بگیرم.
او همچنین گفته: مجموعه قصههایی را از نوشتههای خود برای چاپ آماده دارم و اگر در سفر به ایران به این نتیجه برسم که امکان انتشار آن نیست در فضای آنلاین به اشتراک خواهم گذاشت.
عربنیا با اشاره به اینکه هیچ گاه برگزاری کلاسهای را از سر بیرون نکرده و حتی در دولت احمدینژاد قصد داشته آموزشگاه دلخواهش را دایر کند که مانع شدند، توضیح داده که همیشه به دنبال احرای برنامهها و کارهایی بوده که فایدهای برای مخاطب داشته باشد. در این باره یاداوری کرده است: فکر اولیه برنامه را ،من به شبکه سه پیشنهاد داده بودم که در لحظه آخر میخواستند چیزهایی را به آن تحمیل کنند. من هم گفتم که قالب کلی به این شکل تغییر میکند اساساً دیگر یک مجله مجله فرهنگی بیطرف نخواهد بود بنابراین کنارهگیری کردم که بعد برای مجریگری آن به من زنگ زدند. من سعی کردم در این مورد مثبت نگر باشم و آن را دهنکجی تلقی نکنم چون شکل کلی برنامه را خودم پیشنهاد داده بودم و بعد اجرایش را به من پیشنهاد کردند که من نپذیرفتم. با این حال همکارم آقای جیرانی خوب آن را (برنامه سینمایی هفت) اجرا کردند، ولی آن چیزی که مد نظر من بود، نشد. البته شاید هم همزمان دو فکر مطرح شده بود و آنچه در آن مقطع اجرا شد فکری متفاوت از ایده من بود.
بازیگر سریال «مختارنامه» یاداور شده است، عوامل ساخت سریال «سلمان فارسی» به کارگردانی داود میرباقری از او برای بازی در این مجموعه دعوت کردند ولی او نپذیرفته چون با معیارها و شرایط و خواستههای فعلیاش هماهنگ نبود و نخواهد بود.
او همچنین درباره اینکه برخی مخاطبانش از او انتظار یک اقدام یا کنش سیاسی یا راهاندازی کمپین دارند، با اشاره به اینکه «ایرانیها در هر جایی از دنیا مثل قهرمان با ناملایمات و کجمداریها سر میکنند» گفته است: من این نوع درخواستها را بیشتر یک شوخی میبینم ولی به این فکر می کنم که هر کس به طور فردی چه کاری از دستش بر میآید تا شرایط بهتر شود؟ با اطمینان میگویم در هر شرایطی که پیرامون ما باشد، آنچه از عهده تکتک ما برمی آید این است که روی افزایش آگاهی خود و اطرافیانمان کار کنیم. ما نمیتوانیم با خود و اطرافیان مهربان باشیم اما توقع داشته باشیم شرایط اطراف ما بهتر شود. من میتوانم درخواست کنم هر کسی که آینده ایران و سرنوشت خودش و هموطنانش و درسطحی کلیتر سرنوشت مردم جهان برایش از اهمیت برخوردار است تلاش کند دو کار را رفتار روزانه خود قرار دهد؛ اینکه دروغ نگوییم و منافع خود را بر منافع همگان مقدم نداریم.
وی بیان کرده است: میدانم در شرایطی که فساد و چپاول و تاراج تبدیل به یک رفتار همگانی میشود بسیار سخت است که انسان، درست رفتار کند اما واقعا از کجا باید شروع کرد؟ هر دستاوردی یک رنجی و تاوانی میخواهد. مطمئن هستم همین دو رفتار بهترین مبارزه با کسانی است که برای ایران سرنوشتی مخوف و چندپارگی را آرزو میکنند.
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: عرب نیا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۵۴۴۴۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرگذشت غمانگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
دهم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته میشود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران میدانند. صدیقه (روحانگیز) سامینژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقشآفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.
نام روحانگیز سامینژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامینژاد به شهرت رسید، اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.
فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سالها بیخبری و با تصاویری تکاندهنده از این ستاره سالهای دور سینما واکنشهای تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد: زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روحانگیز سامینژاد مُرده است. من تا آن روز فکر میکردم روحانگیز سامینژاد باید سالها پیش مرده باشد.
به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامینژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامینژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».
این کارگردان سینما همچنین گفته بود: من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامینژاد را در فیلم تهامینژاد دیده بودم که گریه میکرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناسترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلیهای دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعهای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.
عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخشهایی از آن آمده است: وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامینژاد در آن نقش «گلنار» را بازی میکرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنشهای ناگواری برانگیخت، که بهدرستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچگاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامینژاد تصوری از آن واکنشها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر میداشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم میشد؟
گفته میشود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوششهایی را در زمینه ساخت فیلم انجام میداد و در اینباره بهارلو ادامه داده است: بهموازات فعالیتهای سختکوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خانبهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جستوجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلویِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایشها و تعزیهها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سالها در فیلمهای اوگانیانس و مرادی ایفای نقش میکردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، بههمین دلیل موانع کمتری بر سرِ راه خود داشتند.
سپنتا موفق شد صدیقه (روحانگیز) سامینژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او بهعنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد. «دختر لر» نخستین بار در سیام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیدهبان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت.
سپس با یک دو هفته وقفه در همینسینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگهای خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را بهچشم ببینند. ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامینژاد چنان انگشتنما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.
سامینژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامینژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.
از تهامینژاد نقل شده است: اغلب بهطور کنترلنشدهای میخندید و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانیهای متعصب او را مورد ضربوشتم قرارمیدادند و حتی بطری بهطرفش پرتاب میکردند. بهطوریکه همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.
درباره این چهره مستند دیگری با نام «روحانگیز سامینژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.
سامینژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبهای با ایسنا گفته بود: بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسلهای دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.
قدیمیهای معروف، بریدهاند و سعی میکنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سالها به آنها بیلطفی شده است و دل پرگلایهای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که میتوانست بازی کند.
در یکی از برنامههای تلویزیونی هفت، بعد از سالها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید میبینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمیتوان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد، اما سالها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم، اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او میتوانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بیغمی وجود نداشت، میتوانست نقش یک پدر را بازی بکند.
منبع: روزیاتو
tags # بازیگر سینما ، سینما سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند (تصاویر) کشف پرنده عجیبی که سمت راست بدنش نر است و سمت چپش ماده!